عجیبترین سانسورهای سریالی تلویزیون؛ از رضاشاه و عادل تا شهاب حسینی!
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۰۴۴۳۱
فرارو- به سختی میتوان برای برخی اتفاقات تکراری، منطق درست و حسابی پیدا کرد. اصلا مگر میشود چیزی که همه درباره «غلط بودن» آن اتفاق نظر دارند، بدون هیچ توضیح و منطقی مدام تکرار شود و هیچ کس هم پاسخگوی آن نباشد!
به گزارش فرارو، ماجرای اعمال نظرهای عجیب و غریب در فرآیند پخش سریالهای تلویزیون و حذفیات سلیقهای در آنها هم تبدیل به یکی از همین مصادیق شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حذف دیالوگ شهاب حسینی در اولین قسمت از فصل دوم سریال «سرزمین مادری» یکی از همین نمونهها بود که اعتراض کمال تبریزی را هم به دنبال داشت.
آنچه در این گزارش مختصر مرور کردهایم، تنها گوشهای از سانسورهای خبرساز سیما در سالهای گذشته است.
مورد اول؛ رضاشاه در «شبهای برره»!
چند سال پیش بود که با ایده امیرمهدی ژوله جریانی در فضا مجازی با عنوان «من و سانسورچی» به راه افتاد تا نویسندگان، کارگردانان و بازیگران سریالهای تلویزیونی از تجربیات خود در زمینه مواجهه با سانسور بگویند و بنویسند.
یکی از افرادی که به این جریان پیوست مهراب قاسمخانی از نویسندگان ثابت سریالهای مهران مدیری بود که به یکی از بامزهترین موارد سانسوری در سریال «شبهای برره» اشاره کرد.
قاسمخانی در اینستاگرام خود نوشت: «من توى شبهاى برره علاوهبر نویسندگى طراح صحنه هم بودم. کلانترى رو که درست کردیم، عزیزان اومدن و دیدن و گفتن چرا بالاى سر طغرل عکس رضاشاه نیست؟! گفتیم مگه میشه گذاشت؟ گفتن باید بذارید که دقیقاً معلوم بشه سریال در چه مقطعى اتفاق میفته و با زمان حال اشتباه نشه. گفتیم چشم و عکس رو گذاشتیم. بعد از چند قسمت یهو با عصبانیت اومدن که این دیگه چیه؟ توى سریال کمدى تلویزیون جمهورى اسلامى هر شب عکس رضاشاه نشون میدید؟ گفتیم خودتون گفتین. گفتن بیخود. ورش دارید. گفتیم چشم. ورش داشتیم. چند قسمت بدون عکس پخش شد. دوباره با عصبانیت اومدن که چرا عکس رو ورداشتین؟ گفتیم شما گفتین. گفتن بیخود. این که اول بوده و الان ورش داشتین قابل تفسیره و ایجاد شبهه میکنه. سریع برش گردونید. گفتیم چشم. برش گردوندیم. باز اومدن. معلومه واقعاً داشتن اذیت میشدن طفلیا... ولى این دفعه راه چاره رو یافته بودن. قرار شد عکس باشه، ولى ببریمش بالا و کادر رو یه جورى ببندیم که سرش توى کادر نباشه...! بعدش دیگه با خوشحالى و رضایت مشغول گیر دادن به چیزاى دیگه شدن... ما هم فهمیدیم سینه به پایین رضا شاه اشکال پخش نداره!»
مورد دوم؛ «عادل» ممنوع شد!
اما این حساسیت سانسورچیهای تلویزیون، محدود به رضاشاه و چهرههای قبل از انقلاب نبوده و آنها حتی با افراد خارج شده از مدار شخصیشان هم در این مورد تعارف نداشتهاند! یکی از عجیبترین و شاخصترین این موارد، حساسیت نسبت به نام «عادل فردوسیپور» بعد از حذف او از آنتن بود.
ماجرا مربوط به بازپخش سریال «پژمان» میشود. سریالی فوتبالی که پژمان جمشیدی در آن نقش خودش بهعنوان یک فوتبالیست فراموششده را ایفا میکرد و طبیعتا در برخی دیالوگهای خود به چهرههای مطرح دنیای فوتبال هم ارجاع میداد.
این سریال طنز در سال ۱۳۹۱ از شبکه سه پخش شد و در آن با چهرههای مشهور فوتبالی از علی پروین و حمید درخشان تا فرهاد مجیدی و عادل فردوسیپور شوخی شد. صدا و سیما، اما در بازپخش مجموعه «پژمان» دیالوگ جمشیدی و سام درخشانی با محوریت مجری سابق برنامه نود را سانسور کرده است!
این در حالی است که زمان پخش سریال «پژمان»، عادل فردوسیپور هنوز هم گزارشگر سیما و هم مجری برنامه نود بود و ۶ سال بعد کنار رفت.
مورد سوم؛ لطفا قیمتها را یادآوری نکنید!
این یکی را میتوان یکی از تلخترین نمونههای سانسور دانست؛ سانسور قیمتها در بازپخش سریالهای قدیمی، در عین حال که به اندازه دیگر موارد سانسوری در تلویزیون میتواند مضحک و خندهدار باشد، حکایت از واقعیتی تراژیک در متن جامعه هم دارد.
افزایش افسارگسیخته قیمتها، بازپخش سریالهای قدیمی و یادآوری قیمت برخی کالاهای اساسی در سالهای نهچندان دور را تبدیل به عذابی مضاعف برای قشر آسیبپذیر جامعه کرده است و در خوشبینانهترین حالت میتوان گفت سانسورچیهای صداوسیما هم با نیت خیر و برای پیشگیری از این حال بد، سکانسهای مربوط به این دست یادآوریها را در بازپخشها قیچی کردهاند!
یکی از معروفترین نمونهها از این دست، سانسور عجیب قیمت رهن خانه در بازپخش سریال محبوب «پدرسالار» بود. سانسوری که انعکاس بسیار گستردهای هم در فضای رسانهای پیدا کرد. در سکانسی که ناصر و آذر برای پیدا کردن خانه به بنگاه میروند، وقتی درباره پول پیش خانه سوال میکنند، ناگهان صدای سریال قطع میشود تا مخاطب متوجه نشود بنگاهدار چه قیمتی گفته است!
مورد چهارم؛ سانسور حتی شما آقای حاتمیکیا!
اگر میخواهید تصویری دقیقتر از برخورد سلیقهای در فرآیند اعمال سانسور در تلویزیون داشته باشید، یادآوری این مورد هم خالی از لطف نیست.
فیلم سینمایی «از کرخه تا راین» یکی از محبوبترین فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا است که اتفاقا در طول سالهای گذشته بارها از تلویزیون هم پخش شده است. حساسیت روی این فیلم آنقدر بالاست که وقتی نسخهای از آن با حذف سکانس مربوط به تشییع پیکر حضرت امام (ره) در یکی از پلتفرمها بارگذاری شد، عدهای با تیتر «حذف سکانسهای انقلابی از فیلم حاتمیکیا» تلاش کردند برای آن پلتفرم حاشیهسازی کنند.
اما جالب است بدانید همین فیلم در یکی از بازپخشهای تلویزیونی از تیغ سانسور مصون نماند و ناظران سیما یکی از سکانسهای آن را مناسب پخش تشخیص ندادند!
در بازپخش فیلم «از کرخه تا راین» سکانس معروف درددل سعید در کنار رود راین با خدا و اعتراض به او، دچار حذفیات شد و ممیزان تلویزیون ورود فردی مست به قاب در پایان این سکانس را سانسور کردند!
مورد پنجم؛ شهاب و پاهای ننه منیر!
فهرست این دست بدسلیقگیهای تلویزیون بلندبالاتر از این حرفهاست و بازخوانی همه آنها در حوصله این گزارش مختصر نبود، اما داغترین نمونه آنها مربوط به سریال محبوب کمال تبریزی میشود.
سریال «سرزمین مادری» که پس از یک دهه توقیف، بالاخره فرصت پخش از تلویزیون را به دست آورد، خیلی زود توانست مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند، اما گویی سایه حواشی و بیمهری مدیران سیما قرار نیست از سر این محصول کم شود!
قسمت اول از فصل دوم سریال در حالی روی آنتن شبکه سه رفت که دیالوگ مربوط به گفتوگوی رهی با پدربزرگ احتمالیاش، دستخوش سانسور شد. رهی که هنوز نسبتش با خانواده اوس حسین مشخص نشده است، دلبسته یکی از دختران او شده و در دیالوگی میخواهد اعتراض خود نسبت به بلاتکلیفی محرمیت او با خانواده اوس حسین را نشان دهد. در این دیالوگ خطاب به پدرش میگوید: «تا حالا شده اجازه بدین من سر بذارم رو پاهای ننه منیر؟» همین دیالوگ از نظر ممیزان شبکه سه نامناسب آمد و با مقدمات و موخراتش حذف شد!
جالب اینکه نسخه کامل همین قسمت بدون حذفیات روی تلوبیون قرار داشت و به همین دلیل با قیاس میان این دو نسخه خیلی زود دست سانسورچیها رو شد!
کمال تبریزی که فراتر از این مورد حذفی، از کیفیت فنی پخش فصل دوم هم گلایهمند بود، دست به قلم شد و ضمن رسانهای کردن اعتراضش نوشت: «چون تقریبا ارتباط من با تلویزیون و تهیهکننده برای پخش سریال قطع شده است، از این به بعد سعی خواهم کرد که به نواقص موجود در قسمتها و البته حذفیات در پخش اشاره داشته باشم. از همه مخاطبان سریال و مردم عزیز سرزمین مادری بابت این بیمبالاتی پوزش میطلبم.»
منبع: فرارو
کلیدواژه: سانسور در تلویزیون سانسور در صدا و سیما سریال سرزمین مادری کمال تبریزی شهاب حسینی قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل بازپخش سریال پخش سریال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۰۴۴۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بدهکاری سینما و تلویزیون به روز معلم
سهم مدیوم سینما در مورد پرداختن به شغل یا شخصیت معلم مانند دیگر مشاغل است و فیلم مشخصی که به این قشر مهم و ابعاد کاری و فعالیتی آنها بپردازد به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسد. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، پرداختن به کسوت و جایگاه معلم در آثار سینمایی و تلویزیونی طی چند دهه اخیر در کشورمان فراز و فرودهای زیادی داشته، اما واقعیت این است که هر چقدر تلویزیون در این مسیر با تولید آثار متنوع عملکرد بهتری دارد، سینما کمتر اثر شاخصی با محوریت شخصیت معلمان داشته و صرفاً در برخی تولیداتش به عنوان یک کاراکتر پیشبرنده قصه و درام خودنمایی کرده است.
روز معلم برای خیلیها مترادف با خاطرات نوستالژیک دوران مدرسه است. آثاری در سینما و تلویزیون پخش شده که کسوت معلمی را به اشکال مختلف نمایش دادند و ثبت کردند. از همین ابتدا باید این نکته را مورد توجه قرار داد که سینمای کشورمان برای گرامیداشت مقام معلم، اثر درخوری تولید نکرده است. البته در خصوص این کمکاری در سینما برخی معتقدند نفس غیرقابل پیشبینی بودن زمان اکران فیلمها کمتر این اجازه را میدهد که در این رابطه اثری شکل بگیرد. اگرچه این جمله بیشتر بهانه است تا استدلال، ولی مسئولیتپذیری تلویزیون در این زمینه بیشتر از سینما بوده و گواه آن هم تولید سریالهای متعددی است که به برخی از شاخصهای آن اشاره میکنیم.
معلمان در سریالهای نوستالژیک
سریال «دبیرستان خضراء» ساخته اکبر خواجویی، محصول سال 1374 از جمله آثار تلویزیونی است که با محور قرار دادن رابطه معلمان با دانشآموزان برای بسیاری از مخاطبان خاطرهسازی کرده است. هسته اصلی این سریال مدرسه دخترانهای بود که با پی گرفتن دغدغهها و مشکلات دانشآموزان دختر نوجوان سعی داشت مشکلات این گروه سنی را به تصویر بکشد. با این حال محوریت خاص قصه روی شخصیت شکیبه با بازی «آزیتا حاجیان» متمرکز است که سعی میکند ضمن برطرف کردن دغدغههای خاص این قشر از جامعه دانشآموزی با انجام فعالیتهای مثبت و ثمربخش خود چهرهای مناسب برای مخاطب به نمایش بگذارد.
سریال «قصههای مجید» به کارگردانی مرحوم کیومرث پوراحمد، محصول سال 1369 تلویزیون نیز یکی از خاطرهانگیزترین سریالهاست که براساس کتابی با همین نام (قصههای مجید) از هوشنگ مرادیکرمانی ساخته شد. «قصههای مجید» روایتگر لحظههای کودکی یک نوجوان به نام مجید است که با مادربزرگش (بیبی) تنها در یک خانه قدیمی زندگی میکند. این سریال که در دهه 70 از تلویزیون پخش شد و همچنان هم از شبکههای مختلف سیما از جمله آی فیلم در حال بازپخش مجدد است در بخشهای زیادی به اتفاقات و موضوعاتی میپردازد که برای شخصیت مجید در مدرسه رخ میدهد یا ریشه دارد که انصافاً بخشهای خاطرهانگیزی از سریال به نحوه تعامل و شیوه برخورد مسئولان مدرسه اعم از مدیر، ناظم و معلمان با دانشآموزان میپردازد. این سریال آنقدر مورد توجه مخاطبان و مدیران تلویزیون قرار گرفت که چهار ماجرای آن به چهار فیلم سینمایی تبدیل شد و روی آنتن شبکههای مختلف سیما رفت.
سریال «بچههای مدرسه همت» به کارگردانی رضا میرکریمی، محصول سال 1376 تلویزیون هم یکی دیگر از این آثار است که محتوای آن درباره تعدادی دانشآموز است که در مدرسه شبانهروزی «همت» همزمان تحصیل و زندگی میکنند و هر بار با ماجرایی تازه روبهرو میشوند. سریال «مدرسه ما» به کارگردانی داریوش یاری، محصول سال 1388 هم درباره دانشآموزان یک مدرسه راهنمایی است که کارهای دانشآموزان باعث ایجاد جنجال و مشکلاتی میشود. شخصیت «کیهان» با بازی علی اوسیوند، معلم جدید ادبیات است که در میانه سال تحصیلی جایگزین معلم دیگری میشود و با ورودش تغییرات مثبتی در مدرسه ایجاد میکند. سریال «مدرسه مادربزرگها» به کارگردانی غلامرضا رمضانی، تولید سال 1375 از جمله آثار تلویزیونی است که به بحث نهضت سوادآموزی میپردازد. قصه اصلی این سریال در مورد تعدادی خانم میانسال است که خانم معلم جوانی با بازی الهام پاوهنژاد دارند و در هر قسمت ماجراهای جالبی را به وجود میآورند.
فیلمهای انگشتشمار سینما
سهم مدیوم سینما در مورد پرداختن به شغل یا شخصیت معلم مانند دیگر مشاغل است و فیلم مشخصی که به این قشر مهم و ابعاد کاری و فعالیتی آنها بپردازد به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسد.
«جنگ اطهر» اولین اثر سینمایی پس از انقلاب است که در آن به معلم، مدرسه و دانشآموز پرداخته میشود. این فیلم یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کارگردانی محمدعلی نجفی ساخته شد. این فیلم قصه آموزگار جوان و فداکاری به نام اطهر را روایت میکند که وارد مدرسهای میشود و سعی میکند روابط دوستانهای با شاگردانش برقرار کند. رابطه او با یکی از شاگردان به نام فتاح که وضع خانوادگی نامناسبی دارد بیشتر میشود. اطهر در تدارک اجرای یک نمایشنامه توسط دانشآموزان است، اما مدیر مدرسه مشکلاتی برای او فراهم میکند. اطهر میکوشد فتاح را با واقعیتهای سیاسی و اجتماعی جامعه آشنا کند، اما جانش را بر سر هدفش میگذارد.
«خانه دوست کجاست؟» عباس کیارستمی را که تولید سال 1365 است، میتوان یکی از موفقترین آثار سینمایی در این حوزه دانست که موفقیتهای بینالمللی بسیاری کسب کرد. این فیلم قصه پسربچهای را روایت میکند که متوجه میشود دفتر دوستش را به اشتباه برداشته است. بنابراین از خانه بیرون میرود تا او را پیدا کند و دفتر را به او پس بدهد، اما راهی دشوار و دراز در پیش است و فرصتی اندک. کیارستمی در این فیلم به ترس دانشآموزان از تنبیه معلمان میپردازد.
کارگردانهای زیادی در مدیوم سینما تصویرگر معلمان بودند، اما تنها برخی از این سریالها و فیلمها در ذهن مخاطبان ماندگار شدهاند. یکی از کارگردانهایی که بیشترین تعداد پرداخت به این قشر از جامعه را در کارنامه کاریش دارد، پوران درخشنده است. این بانوی فیلمساز کشورمان در بسیاری از آثارش کاراکتر معلم دیده میشود صرفنظر از خوب و بد یا درست و غلط بودن شخصیتپردازی که نسبت به آنها صورت گرفته است. فیلم سینمایی «پرنده کوچک خوشبختی»، تولید سال 1366 به کارگردانی این بانوی فیلمساز کشورمان است که با نگاهی متفاوت به دنیای معلمان و دانشآموزان میپردازد.
فیلم سینمایی «بمب؛ یک عاشقانه»، تولید سال 1396 نزدیکترین تجربه سینما در پرداختن به این قشر با کارگردانی پیمان معادی است که قصه اصلیاش به دوران هشت سال دفاع مقدس و اوج بمبارانها مربوط میشود، اما بسیاری از سکانسهای این فیلم در یک مدرسه میگذرد و به نوعی روایتگر وضعیت مدرسهها و تحصیل در آن دوران است.
با این حال به نظر میرسد هنوز فیلم شاخصی درباره مقام معلم در سینما ساخته نشده، در حالی که اهمیت این قشر در جامعه قابل کتمان نیست.
منبع: جوان
انتهای پیام/